توضیحات: آنجلا وایت روی تخت خواب می کند. ناگهان در باز می شود در حالی که گیا درزا ، هم اتاقی پر انرژی ، وارد خانه می شود و اعلام می کند که چیزی دارد که فقط باید به آنجلا نشان دهد! 'چی؟؟ لطفاً ابتدا ضربه بزنید ، گیا! آنجلا فریاد می زند: چند روز بعد ، آنجلا با سوتین و شلوار در اتاقش است و تقریباً لباس پوشیدن را تمام کرده است. گیا بدون ضربه زدن دوباره وارد خانه می شود ، اما ناگهان با دیدن سینه های زرق و برق دار آنجلا در سوتین متوقف می شود. او برای یک لحظه بیش از حد خیره می شود و مات و مبهوت به نظر می رسد. آنجلا طوفان می کند و فریاد می زند: دوباره؟ چند بار باید بهت بگم اول بزن! برو اینجا ، من عوض می شوم! ' گیا توسط آنجلا از اتاق بیرون رانده می شود که با ناراحتی در را محکم می زند. صبح روز بعد ، آنجلا وقتی با لپ تاپ خود روی تخت می نشیند ، هیجان زده به نظر می رسد و لب هایش را گاز می گیرد و در حالی که به زیر دامن خود خیره می شود ، به صفحه نمایش خیره می شود و هنگام خیره شدن به صفحه نمایش ، بیدمشک خود را به آرامی مالش می دهد. درست وقتی که او شروع به ورود به آن کرده است ، در باز می شود. "هی ، آنجلا-" گیا با اشتیاق سلام می کند ، اما گیا به سختی از در خارج می شود و آنجلا فریاد می زند و فریاد می زند: "فعلا !! چرا هیچ وقت نمی زنی ؟؟ ' صبح همان روز ، آنجلا از راهرویی می گذرد و برای مدت کوتاهی جلوی در اتاق خواب می ایستد. یک تخته سفید روی آن نوشته شده است که روی آن «رفته به ورزشگاه» نوشته شده است. - گیا. آنجلا لبخند عمیقی می زند و فریاد می زند: "بالاخره! کمی برای خودم! ' او برمی گردد و با عجله به اتاق خواب مادرش می رود. او وقت خود را از دست نمی دهد و روی صورت خود را روی تخت دراز می کشد. او شروع به خودارضایی می کند و با خودش می گوید که در نهایت می تواند برای یک بار هم با الاغش بازی کند. مطمئناً ، ممکن است بتواند بیدمشک خود را به اندازه کافی سریع قبل از Giabarges وارد کند ، اما وقتی صحبت از درب عقب می شود ، خوب ... او ناله می کند و وقتی از خودش لذت می برد ، یک دیلدو سخت را به الاغ خود می کشاند. او گربه را مالش می دهد و الاغش را با دیلدو فاک می کند و به سمت ارگاسم شدید حرکت می کند. درست در آستانه تقدیر ، گیا در خانه اش را باز می کند. "هی ، آنجلا ، آیا بطری آب من را دیده ای" او شروع می کند اما با چشم های باز در مسیر خود متوقف می شود. آنجلا از شوک فریاد می زند و با عجله سعی می کند خودش را بپوشاند. گیا کمی لکنت زبان می گوید و می گوید متاسفم ، اگرچه آنجلا تمسخر می کند. نه ، اگر گیا واقعاً متأسف بود ، مثل آنجلا همیشه می پرسید ، شروع به در زدن می کرد ، قبل از این که وارد اتاقش شود. به طور جدی ، آیا قرار است قفلی برای درب تهیه کنید؟ گیا سرخورده است و می گوید منظورش نفوذ نیست. او ... فقط برای دیدن آنجلا بسیار هیجان زده می شود! آنجلا کمی از کلمات شیرین و صادقانه متعجب شده است. آنجلا می گوید عصبانیتش در حال محو شدن است ، همانطور که او دوست دارد با گیا وقت بگذراند ، گاهی اوقات او به زمان تنهایی نیاز دارد. گیا با کمرویی اما بازیگوشی می گوید که به نظر نمی رسد آنجلا به زمان بیشتری نیاز دارد - صادقانه بگویم ، بیشتر به نظر می رسد که او به وقت خاصی با شخص دیگری نیاز دارد! آنجلا شگفت زده می شود ، سپس لب هایش را لیس می زند در حالی که به جیا چشم دوخته است. "از آنجا که شما همیشه مشتاق وارد شدن هستید ، شاید من باید به شما دقیقاً نشان دهم که وقتی تنها می شوم ، چه کاری انجام می دهم" ، آنجلا با نشاط و شادمانی در حالی که گیا دیلدو را نشان می دهد ، با لیسیدن احساسی می گوید. آنجلا بازوی گیا را می گیرد و او را به سمت تخت راهنمایی می کند و از گیا می پرسد که آیا تا به حال چیزی داخل الاغ خود داشته است. وقتی گیا می گوید فیلمسکسی زوری که چنین نکرده است ، آنجلات به او می گوید که قصد دارد به او نشان دهد که چه حسی دارد ، و بشدت گیا را می بوسد. گیا سینه های زیبای آنجلا را فشرده می کند و با گرسنگی آنها را می مکد. آنجلا در حالی که گیا روی چهار دست و پا می افتد ، لباس های گیا را در می آورد. رو در رو با الاغ خوشمزه گیا ، آنجلا آن را در حالی که گیا جیغ می زند ، به هم می زند. آنجلا لبش را گاز می گیرد و صورتش را به سمت دم زیبای گیا می اندازد و در حالی که گیا ناله می کند ، به آرامی آن را لبه می کند. آنجلا قرار است به گیا بیاموزد که ضربه زدن چقدر مهم است ، مخصوصاً در پشت را می کوبد. داستان با الهام از ارسال اصلی توسط عضو Girlsway ، killjoint666!
جدید فیلم سکسی برچسب #طبیعی سینه های بزرگ #نوجوانان #پستان بزرگ مرور